سفر اندر سفر...
یه سلام داغ و دل چسب به دختر عزیزم خوبی نفسم ؟ گل من ببخشید که تو این مدت طولانی نیومدم نت و وبت رو به روز کنم غیبتم موجه بوده الان برات مینویسم فرشته کوچولوی من ( اخه مامانی یکم که نه زیاد تنبل شده و بی حوصله) نیمه های سال 92 یه موقعت واسمون جور شد که بریم پیش بابا مصطفی سرکار و چند ماه کنار هم باشیم و شما کمتر بهونه ی بابا جون رو بگیری(دختر بابا) اخه بابا جون این پروزه ی کاریش شیراز و 20روز کار و 10 روز خونه (مرخصی) چند وقتی که پیش هم بودیم خیلی خوش گذشت و کلی دوستای جدید پیدا کردی بعضی وقتها میومدن خونه باهات بازی میکردن ولی از اونجا که شما یکم شیطون تشریف داری دوستات رو فراری میدادی با چشم گریون که برن خ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
2:55