محیا نفس و بابا جون مصطفی عزیزدلم تا الان فرصت پیش نیومده بود که عکسهای روز اول متولد شدنت را برات بذارم به این خاطر فرصت را غنیمت دونستم و چند تا عکس که توی بیمارستان گرفته بودیم برات بزارم بهترین روز و حسی بود که تا اون لحظه از زندگیم داشتم به خاطر این موضوع روزی هزار بار خدا را شکر میکنم به خصوص لحظه ی اولی که شیر خوردی یه حس عجیب و شیرینی بود اگه برای چند ساعت ازت دور باشم دیوونه میشم /همیشه و هر جا من(مامان) و بابا جون دوست داریم کنارمون باشی اخه کنار گل دخملی لطف و هیجان دیگه ای داره بعضی وقتها که نه بلکه همیشه حرصم میدی از دوست داشتن زیاد میخوام درسته قورتت بدم از بس که ...