تاب تاب عباسی...
جاتون خالی دیروز عصر رفتیم پارک که خوش بگذرونیم
ولی...
هوا خیلی سرد بود و باد میامد به این خاطر اونقدی که محیا گلی یکم بازی کرد و چند تا عکس گرفتیم و سریع برگشتیم خونه که نکنه محیا طلا سرمابخوره
اینم عکسهای گل مامان و بابا
محیا جیگر از چمن میترسید به این خاطر نشستیم روی نیمکت !
وقتی نشوندمت روی تاب شروع کردی به تاب تاب گفتن (مامان فدات)
خاله نجمه جون و محیا نفس
دختر گلم عاشق سرسره
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی