محیامحیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 27 روز سن داره

دخترم شیرین تر از عسل

محیا جیگر مامان و بابا

عروسک مادری به خدا مامان اومدم تو بغلت ! ادامه مطلب فرشته ی مهربون را از دست ندی گلم...     دختر نازم تاب تاب  هم میگه جوراب هاش را دستش میگیره و میخواد پاش کنه لباساش را هم که ببینه میخواد تنش کنه و شلوارش را بپوشه الهی مامان به قربونت هستی من دوستت دارم بهترین هدیه خداوند عاشقانه دوستت دارم عزیزم زندگی بدون تو معنی نداره من(مامان) و بابا مصطفی دوستت داریم و سعی و تلاشمون را میکنیم که یه اینده خوب داشته باشی و موفق بشی . ...
27 مهر 1391

سفری دوباره به مشهد

سلام به دوستای عزیز و ناز محیا جون فرشته ی مامان و بابا ببخشید که این یک ماه و نیم نتونستم بهتون سر بزنم و اپ کنم چون بعد از اینکه ماه مبارک تموم شد رفتیم خونه (دزفول)و دسترسی به اینترنت برام مشکل بود و اینکه عروسی پسر عمه و عمو احمد جون بود شاید بگین که من الان چطور پست جدید گذاشتم ؟چون امام رضا دوباره ما را طلبیده و اومدیم پابوسش /حالا هم تا هر وقت که خونه ی مامان پروانه هستیم سعی میکنم هر روز اپ باشم (البته اگه خانمی بزاره) جای همه اینجا خالیه راستی امروز هم مامان پروانه مولودی داشت خیلی خوش گذشت ...
27 مهر 1391

این دندون یا مروارید؟

این دندون یا مروارید؟ براش یه اسپند بیارید الهی صد ساله بشی بزرگ بشی پیر بشی همیشه سالم و شاد دندونت مبارکت باد هوووووووررررااااااا الهی مامان به قربونت (قلب زندگی من) دیروز٢٢/٥/١٣٩١ فرشته ی دندون اومد و یه مروارید خوشکل و سفید گذاشت روی لثه هات و رفت خیلی خوشحال شدم و زود به بابا مصطفی زنگ زدم و خبر در اومدن مرواریدت را بهش دادم خیلی ذوق کرد گفت اگه پیش دختر نازم بودم محکم ماچش میکردم  نفس طلایی اون وقت بود که متوجه شدم دلیل اینکه این چند وقته ابریزش بینی و یکم تب  داشتی به خاطر دندونت بود(فدات بشم عزیزم که اینقدر اذیت شدی) تو گل منی نفسم .همیشه باطراوت و زیبا بمون...
27 مهر 1391

جشن دندونی.....

سلام به دختر ناز و ملوسم محیا جونم امروز مامان جون پروانه خیلی زحمت کشد و  برای خانمی آش دندونی و یه کیک خوشمزه پخت و من(مامان)هم گفتم بهتره برای گل دخملی یه جشن کوچیک بگیریم خیلی خوش گذشت اما... خیلی جای عزیزجون و عمه جون و زن عموها خالی بود بخصوص بابا جون مصطفی اینم عکسهای عروسک مامان بیا ببین چه خبره... من هم میخوام کیک بخورم افتاد!!!!!!!     مامان جون حالا اجازه میدی کیک بخورم؟؟؟؟؟؟ عزیزدلم خیلی برای جشنت نقشه کشیده بودم که یه جشن مفصل وعالی بگیرم ولی به خاطر بعضی مشکلات(چون خاله و ع...
27 مهر 1391

هزار ماشالا به دخترم

سلام به دختر ملوسم و شیطونم قربونت برم دختر خوش اخلاقم صبحها که از خواب بلند میشی کلی برای مامان میخندی . عزیزدلم از وقتی که اومدیم خونه مامان جون شیطونیهات هزار برابرشده خیلی پر جنب و جوش شدی جای نمونده که خانمی نرفته باشی همش توی اشپزخانه پشت پای مامان جون راه میری(خیلی وابسته مامان جون و خاله نجمه شدی / اگه از کنارت رد بشن و نگیرنت انقدر دستو پا میزنی تا بگیرنت (به قول مامان جون که میگه محیا طلا کبوتر منه چون وقتی میخواد بگیردت بال بال میزنی) خدا نکنه در یخچال یا فریزر باز بشه اون وقته که باید دنبال خانمی بری و از اونجا بیاریش بیرون . گل مامان وقتی هم که دیگه حوصلت سر بره رو میاری به کشوهای کابینت...(الهییییییییییی که من فدات...
27 مهر 1391

شکفتنت مبارک دخترنازنینم

هزاران ستاره با اولین نگاه تو متولد شدند و عشق با اولین طنین صدایت پا به عرصه ی وجود گذاشت هستی مامان ده ماهه شدنت مبارک قربون قد و بالات نفس مامان و بابا هستی من دوسسسستتتتتتتتتتت دارممممممممم مامان فدای ناز و ادات و شکلکات     ...
27 مهر 1391
1