من فرشته ای دارم...
من فرشته ای دارم
که اواز کنان از میان خیال و رویا
از بین تشویشها و ترسهایم
به سوی من امد
به سوی اسمان سپید رنگ زندگیم خانواده
من فرشته ای دارم
که روشنایی در دستانش
و نور در چشمانش
و برای من امید اورد
من فرشته ای دارم
که در میان این دنیای لایتناهی
جایی که فقط من بودم و یکتا خدایم
و رویای تو
در صبحی درخشان که خورشید نور افشانی میکرد
و زمین را جلا می داد با ان پرتوهای خورشید زاده شدی
و من فرشته ای را دیدم
که دست در دستان من
و چشم درچشمان من
قدم به این دنیا نهاد
بوسه بر قدمهای کوچکت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی