دلم تنگ میشه...
گل مامان دیروز اقا جون رفت مشهد این مدت که پیشمون بود خیلی خوش گذشت اصلا گذر زمان را متوجه نشدم دلم براش تنگ میشه دختر گلم خیلی سخته که مامانم کنارم نیست دعا کن واسه عید همشون بیان که دور هم باشیم
نفس مامان دیروز با کمک بابا مصطفی حمامت دادیم خانم خوبی بودی و گریه نکردی اخه عزیزم اب بازی را خیلی دوست داری
هستی من ی وقت فکر نکنی تا حالا با هم حمامت نداده بودیم نه این چندمین باره مامان را ببخش من تنبلی کردم و خاطرات اولین حمام را برات ننوشتم
دختر نازم توی این مدت این بهترین خبره که تا الان شنیدم
جیگرم زن عمو مریم بارداره و میخواد یه نی نی خوشکل بیاره تا اجی مهسا دیگه تنها نباشه خیلی خوب میشه
زن عمو مبارکهههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی