شیرین کاریهای گل دخترم
سلام دختر ناز مامان خوبی گلم؟!
مامان فدای همه ی شیرین زبونیها و کارهای قشنگت که هر روز خواستنی تر و شیرینتر میشی نفس من!
هستی مامان خیلی وقته که میخوام برات مطلب بنویسم ولی اصلا حس و حال نداشتم چون بیشتر وقتها خونه ی مادر جون هستیم که تنها نمونه وقتی هم میایم خونه دوست دارم استراحت کنم!
خب بگذریم دردونه مامان هر روز یه کار جدید انجام میدی بعد از کلی تلاش و سینه خیز رفتن بالا خره موفق شدی چهار دست و پا بری(مامان قربونت بره )دستای کوچیک و تپلت را به چیزی میگیری و بلند میشی دوست داری راه بری (فدای اون پاهای بلوریت)
وقتی برات دست میزنم و نای نای میکنم دستای عروسکیت را به هم میزنی و دس دس میکنی و به حالت رقص میچرخونیشون(الهییییییی قربونت برم)
وقتی بهت میگم بگو مامان زود میگی بابا (واییییییی خدا جون این بابا ها چقدر عزیزن !!!)همه ی زحمت ها را ما میکشیم اون وقت اول اسم اون ها را یاد میگیرن !البته از اون جا که خانمی دختر بابایی هیچ جای تعجب نداره!
بعضی وقتها هم تمام حروف ها را با هم میگی و از تمام اون ها کلمه های ک و ن گ م پ بیشترین صدا را دارن
هر وقت من (مامان)را میبینی اونقدر هه هه و خنده میکنی تا که بگیرمت قربون اون چشای نازت که همیشه حواست هست
عزیزدلم عاشق بیرون رفتنی دوس داری همش بریم بیرون و بچرخیم ولی...
شاهزاده منیادت باشه مامان و بابا خیلییییییی دوست دارن و عاشقتن
ادامه مطلب را از دست ندی دوست عزیز
قربون قد و بالات
تو نفسی عزیزدلی
تو مثل فرشته ها هستی بووووووووووووووووس