محیامحیا، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 29 روز سن داره

دخترم شیرین تر از عسل

خیلی خوش گذشت...

سلام نفس مامی دیشب برای اولین بار با هم رفتیم عروسی از قبل نگران بودم نکنه عزیزدلم سرما بخوره یا اینکه اذیت بشه!ولی شکر خدا دختر خوبی و بودی مامان را اذیت نکردی ... .. باحال تر از اینا اینجاست... توی تالار با همکاری زن عمو مریم و اجی مهسا کلی عکس گرفتیم بالاخره من به ارزوم رسیدم اخه خیلی دوست داشتم توی این تالار عکس بندازم چند تا از عکسهایی که ازت گرفتم میزارم تا ببینی زندگی مادر محیا و اجی مهسا جون ...
26 مهر 1391

محیا و سردشت

دختر نازم مامان را ببخش که یکم با تاخیر دارم این مطلب را برات مینویسم اخه وقتی از بیرون برگشتیم زود وسایلمون را جمع کردیم و رفتیم خونه عمه طیبه چون هر سال این موقع سمنو درست میکنه .   روز جمعه با عمو محمد رضا /زن عمو/مادرجون و مهسا رفتیم سردشت خوش گذشت ولی هوا سرد بود به این خاطر شما را پتو پیچ کردم با مزه شده بودی /اجی مهسا خانمی را بغل کرده بود و سرسره و الاکلنگ و تاب بازی کردین . ...
26 مهر 1391

سومین ماهگردت شیرین عروسکم

سلام مروارید ناز مامان ماهگرد تولدت را تسلیت میگم به فرشته های اسمون! چون ٣ ماه پیش ازشون جدا شدی اما تبریک میگم به خودم چون فرشته زمینی من شدی. مامانی فدات عزیز دلم تولدت مبارک ...
26 مهر 1391

خوشامد گویی

سلام دختر گلم امروز که این وبلاگ را درست کردیم تو ٥١روز ازتولدت میگذره  من و مامان خیلی خوشحالیم که خدا تورو به ما داده تازه ٢٥روز بیشتر نداشتی که همراه مادرجون ومامان رفتید مشهد من که خیلی دلم برات تنگ شد  ولی در عوض تو با خاله ها رفتی برف بازی و زیارت  تو توی این مسافرت هم قطار هم هواپیما رو تجربه کردی بعدش رفیم تهران پیش عمه جون وزن عمو اوناهم از دیدنت خیلی خوشحال شدن   ...
26 مهر 1391